به گزارش می متالز، حجم سنگین نقدینگی تاکنون بر تمام واقعیتهای سنتی ارزشگذاری غلبه کرده است و رشدهای بدون پشتوانه را برای سهام رقم زده است، این در حالی است که توجیه ابرکانال 500 نیازمند همراهی بیش از پیش متغیرهای اثرگذار بر بورس است.
در لحظات نخست معاملات امروز احتمالا شاخص کل به 500 هزار واحد وارد میشود و حالت استثنایی وجود داشته باشد که امروز چنین رخدادی را شاهد نباشیم. قرار گرفتن در لیست سیاه FATF جهش نرخ دلار را در معاملات شنبه به دنبال داشت. بورس نیز در این روز افت سنگینی را در ابتدای معاملات تجربه کرد و اما در یک چرخش قدرتمند تمام افت خود را تا پایان معاملات شنبه جبران کرد و حتی رشد بیش از 3 هزار واحدی را در نهایت به ثبت رساند. در قدرتنمایی نقدینگی در بازار سهام حتی بدترین رخدادها برای اقتصاد کشور نیز مثبت تلقی میشود. این موضوع در مطلبی که بعد از مشخص شدن قرار گرفتن نام ایران در لیست سیاه FATF ارائه شد مورد توجه قرار گرفته بود. نقدینگی افسارگسیختهای که به بورس هجوم آورده است از هر اتفاقی بهانهای مثبت میتراشد تا از آن برای ادامه رشد قیمتی سهام استفاده کند.
بارها در هفتههای قبل اشاره شده است که سهام از خطوط قرمز ارزندگی عبور کردهاند و در شرایط کنونی دیگر معیار معتبری که بتوان با آن رشدهای کنونی سهام را توجیه کرد به ندرت مشاهده میشود. البته در این میان ممکن است قصهپردازی عدهای برای توجیه رشد کنونی قیمت سهام را شاهد باشیم اما به صورت مشخص باید گفت که در معدود مواردی برای تکسهمها میتوان از واژه ارزندگی برای توجیه رشد قیمت استفاده کرد. اما علت رشد قیمتی تغییر کلان نقدینگی در اقتصاد کشور است که در مطلب هفته گذشته «دنیای اقتصاد» نیز به آن پرداخته شده بود.
در عین حالیکه سهم بورس از نقدینگی کشور رشد داشته است سرعت رشد نقدینگی در کل اقتصاد نیز افزایش یافته و همین موضوع موج سنگینی از نقدینگی را به سمت سهام روانه ساخته است. ارزش معاملات دیروز حدود 3380 میلیارد تومان بود و به نظر میرسد باید در انتظار رکورد جدیدی برای ارزش معاملات احتمالا در روزهای آتی بود. اما چرا سهم بورس از نقدینگی کشور رشد داشته است را باید در وضعیت کلان اقتصادی جستجو کرد. جایی که دیگر بازارها گرچه مسیر صعودی را در پیش گرفتهاند اما هر یک به واسطهای جذابیت خود را برای صاحبان سرمایه از دست میدهند. این موارد بارها و بارها مورد اشاره قرار گرفته اما پس از جهش اخیر نرخ دلار بد نیست بار دیگر مرور کنیم.
برای مثال بازار ارز فضای تردیدی را به وجود آورده که بانک مرکزی به عنوان رقیب مشاهده میشود که هر از چندگاهی خط و نشان برای ارز میکشد و چند بار هم در سرکوب هیجان ارزی موفق بوده است بر این اساس گرچه در هفتههای اخیر نیز دلار رشد داشته است اما عدم قطعیت موجود از جذب سرمایهها به سمت این بازار جلوگیری میکرد. در بازار مسکن نیز نقدشوندگی پایین، صحبتهای کارشناسی از رشدهای حبابی قیمت مسکن و همچنین عدم جذابیت بازار مسکن برای سرمایههای خرد باعث شده که این گزینه برای بسیاری از صاحبان سرمایه به صورت کلی حذف شود. سپردهگذاری در بازار پول و سپردههای بانکی نیز با نگرانی از موج تورمی دیگر در سال آینده کنار گذاشته شده است. درنتیجه بورس به یکی از گزینههای جذاب سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران تبدیل شده است و این موضوع حجم سنگینی از نقدینگی را به سمت این بازار جذب کرده است.
اما نمیتوان به هیچ وجه تشکیل حباب قیمتی برای سهام بسیاری از شرکتها را رد کرد. بر این اساس بار دیگر و در آستانه نیم میلیونی شدن شاخص کل بورس تهران لازم است به معاملهگران تذکر داده شود که میان رشد قیمتی سهم و ارزندگی تفکیک قائل شوید. فعلا نقدینگی به کام بورس است و رشد سهام رقم زده است. همین نقدینگی میتواند در ماههای آتی سطوح کنونی نرخ دلار را نیز توجیهپذیر کند اما لازم است توجه داشت که قیمت کنونی بسیاری از نمادها حتی التهاب متغیرهای اقتصادی مانند نرخ تورم و نرخ دلار در چند ماه آینده را نیز پیشخور کردهاند.
اما نمیتوان تنها با توجه به این موضوع به معامله سهام پرداخت. بر این اساس در هفتههای گذشته و همگام با رشد قیمتی پرشتاب سهام به لزوم توجه به «دریای بیکران پول و تعداد محدود سهام» تاکید شد. بر این اساس معاملهگر باهوش از فضای کنونی کنار نمیکشد و تا جایی که امکان دارد در صدد کسب سود از فضای به وجود آمده خواهد بود اما در عین حال توجه ویژهای به عواملی که میتواند موجبات چرخش نقدینگی از سهام را به وجود آورد خواهد داشت. برای مثال اگر به هر دلیل دلار رشد اخیر خود را از دست بدهد یا اینکه اثر ریسکهای سیستماتیک مانند کرونا در جامعه همهگیر شود و اثراتی ورای انتظارات بر اقتصاد کشور داشته باشد ممکن است که بر سهام نیز اثرگذار باشد. گرچه که این موارد نیز در نهایت شاید نتواند نقطه پایان رالی پرشتاب سهام باشد و در التهاب اقتصاد کشور این رویه حتی تا نیمه دوم سال 99 نیز ادامه پیدا کند تا اینکه وضعیت رابطه بینالمللی کشور بهتر تعیین تکلیف شود.